من از اون ادم مزخرفام که سر امتحان حتی اگه اندازه نیم نمره رو بیخودی از دست بدم، تا شب هر کیو دیدم بهش بگم. حتی میتونم درباره اش تو وبلاگم بنویسم.
این مراقبای امروزمون چه قدر بیشعور بودن، از 10 دقیقه قبل از تموم شدن وقت هی میگفتن پاشید بدید. خو اخه بیشعور اگر تو برگه یه تایمی نوشته حتما استادا دیدن این وقت لازمه دیگه!
این استاده هم ما رو سرکار گذاشته. میگه یه مثال بنویسید که فلان. دیدم وای چه سخت! گذاشتم اخر سر. بعد اخر سر داشتم فکر میکردم که اصلا همچین چیزی ممکن نیست؛ که مراقبه گفت اگه ندید دیگه ازتون نمیگیرم. منم پاشدم دادم. از امتحان اومدم بیرون دیدم بله همون همچین چیزی ممکن نیست رو باید مینوشتم.

ولی به نظرم با اینکه خوب نخونده بودم خوب دادم. وقتی داشتم میخوندم هر چی فرمول بود یادداشت کردم. 4تا برگه خلاصه کردم. بعد قبل امتحان داشتم نگاه میکردم همه رو گفتم:
این که معلومه
اینو همون موقع حساب میکنم
اینم که از رو اون یکی فرموله میفهمم
اینم که واضحه
در نهایت سه چارتا فرمول که تعریف بودن رو فقط حفظ کردم. یعنی 4 تا برگه رو بیخود پر کرده بودم!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فلدسپات روزنگار۹۸ محمدرضا خمسه کوپلینگ، کوپلینگ دنده ای، کوپلینگ هیدرولیکی، کوپلینگ روتکس و دیگر کوپلینگ ها افراد فنی کار دنیای خاکستری مشاور اجرایی و مجری در زمینه مارکتینگ مهدقرآن(آمادگی) و پیش دبستانی امام حسن مجتبی ع روشنی خورشید