دیشب داشتم کابوس میدیدم. هی به یه جایی که میرسید بیدار میشدم، بعد یه دقیقه دوباره میخوابیدم و هی دوباره همون خواب رو میدیدم و دوباره بیدار میشدم. بعد چند بار که بیدار شدم گفتم بذار یکم تغییر وضعیت بدم که دوباره همین خواب رو نبینم.
پا شدم رفتم اب خوردم، وقتی برگشتم، دم در اتاق که بودم دیدم یه دختری با حجاب و چادر نشسته رو صندلی. یه لحظه فکر کردم ابجیمه. متعجب ازینکه چرا یهو بیدار شده چادر پوشیده، دیدم نه، اون سرجاش خوابه.
جیغ کشیدم، فکر کردم دارم جسد خودم رو میبینم. رفتم پیش مادرم. مامانم بیچاره چه جوری از خواب پرید. نیم خیز شد و بغلم کرد که ارومم کنه، من به تخت خوابش نگاه کردم، میخواستم ببینم واقعا" نیم خیز شده یا نه.
بعد هر چی چراغ دم دست بود روشن کرد، چراغ اتاقم روشن کرد، دیدم کیفم رو صندلیه و رو کیفم شلوارمو انداختم. ولی هنوز نفهمیدم اینا چه جوری صحنه ی یه دختر نشسته رو صندلی  با یه حالت خمیده به جلو رو ساختن که انگار دختره سرشو خم کرده تو گوشیش یا کتابی چیزی!
با اینکه شاید ترس خنده داری به نظر بیاد ولی هیچ وقت تو زندگیم اینجوری وحشت زده نشدم. به خصوص اینکه تو اون قسمت خوابم که هی بیدار میشدم، داشتم میگفتم خدایا غلط کردم، خدایا غلط کردم.
فکر کردم کارم تمومه.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Thomas نقاشی ساختمان در تهران و کرج Jan Katherine Emily تست نسن کمیته امداد امام خمینی (ره) رستاق سال رونق تولید ممدم