یاد داییم افتادم. 

پارسال هی میپرسید چرا مرخصی گرفتی؟ چی شده؟ و .

منم نمیتونستم جوابشو بدم. اخرش یه بار خسته شدم، گفتم امشب با ذهنم بهش میگم. هیچی دیگه شب قبل خواب، تو ذهنم بهش گفتم ببین دایی، من فلان کار رو کردم، سر همین الان مجبورم مرخصی بگیرم.

دفعه بعد که داییمو دیدم، گفتش وقتی تو خواب و بیداری بوده یکی اومده و بهش گفته که. . (همونی که من گفته بودم)


الان برام سواله اون که امروز تو خواب و بیداریم اومد، کی بود؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Parinaz Beauti اهميت کتابخواني Elizabeth Daniel کسب درآمد از اینترنت گروه های آموزشی شهرستان کلاله good